ترک آینه از نالهی بیگاه من است
گریه بید از این نغمهی جانکاه من است
جای اشک است که من بین شما میخندم
حیلهاش ایدهی آن نیمهی روباه من است
یاری از دوست چه خواهم چو قلم نزد من است
قلمم، هر قدمم هم دل و همراه من است...
۱۹ اسفند ۲ بامداد
-----------------
این جوان در کف خود سرخی ـ سیبی دارد
ثابت جاذبه در عشق، ضریبی دارد
مدتی هست که در روی تو دقت کردم
ماه با آه چه پیوند غریبی دارد!
گفته از من نه و انگار بزرگان گفتند
زندگی هر ورقش، شیب و نشیبی دارد
"شخص" آزادترین بردهی تاریخ تویی
این جهان شاعر جذاب و عجیبی دارد!
۱۹ اسفند ۲:۱۵ بامداد